تاج ها هم توسط اشرافزادگان و هم توسط مردم عادی پوشیده شدهاند. اگرچه سمبلی از قدرت و ثروت هستند، اما مانند تاج پادشاهی (crown) تنها نمادی از سلطنت نیستند. تاج های معمولی تقریبا نیمدایرهای بوده و به شکلهای مختلفی بر روی سر قرار میگیرند. تاج ها میتوانند بالای سر، روی پیشانی و یا حتی در بالای ابرو قرار گیرند. اما تاج پادشاهی قوانین خاص خود را دارد و به شکلی طراحی میشود که حتماً باید روی سر قرار گرفته و دور تا دور سر را بپوشاند. تاج پادشاهان به شکل یک دایرهی کامل است. هم تاج معمولی و هم تاج پادشاهی با سنگهای قیمتی تزیین میشوند. برای ساخت تاج ها معمولاً از فلزهای گرانبها که هر کدام نمایانگر معنا و نمادی خاص هستند، استفاده میکنند. پادشاهان از تاج های معمولی و سبک نیز، استفاده میکردند. در بسیاری از مراسمهای ساده و روزمره به جای تاج سلطنتی و مجلل، تاج های سادهتر خود را بر سر میگذاشتند. مردم عادی اجازه نداشتند تا از تاج سلطتنی و تاجی که به شکل تاج پادشاهی ساخته شده بود، استفاده کنند.
انواع تاج ها (چه تاج معمولی و چه تاج سلطنتی) با گذشت زمان دچار تحول و تکامل شدند و این تکامل تا قرن حاضر نیز ادامه داشته است. در ادامه با تاجها، این جواهرات زیبای مو، در طی تاریخ آشنا میشویم.
دوران باستان
با ظهور بشریت، انسان همواره به دنبال این بود که با پوشیدن وسایلی خود را تزیین کرده و توجه دیگران را به خود جلب کند. تمایل به تزیین سر و مو در انسان در ابتدا با تاج های گلدار، برگهای سبز و ترکیب گل و برگ، نمود پیدا کرد. این تاج ها رفته رفته به نمادهای عمیقتری تبدیل شدند. در یونان باستان، در المپیک برندگان با تاج های زیتون تاجگذاری میشدند. تاج های (laurel wreath) نماد جدیدی بود که به برندگان و قهرمانان اعطا میشد. تاج ها در گذشته نقش بسیار مهمی داشتند که در نقش و نگارهای بجا مانده از اساطیر و قهرمانان این جواهرات را با تزئینهای متفاوت مشاهده میکنیم. تاج به پیشروی خود به عنوان یک نماد ادامه داده و برای نشان دادن فارغالتحصیلی دانشجوها نیز از تاج به عنوان سمبل مهمی استفاده میشد.
این روند تا جایی ادامه پیدا کرد که اصطلاح (laureate) به کسی اطلاق میشد که در نبرد یا مسابقهای برنده شده یا جایزهای گرفته باشد. مانند برندهی جایزهی صلح نوبل (Nobel Laureate). این نقوش همچنان در معماری و گرافیک و طراحی کاربرد دارد و ما در بسیاری از طراحیها نشانههایی از تاج های گل و برگ را در جاهای مختلف میبینیم. حتی بسیاری از نمادهای نظامی نیز الهام گرفته شده از همین تاج ها هستند.
اکثر نمادهای فرهنگی موجود و مرتبط با جوایز که منجرب به سر گذاشتن تاج های گیاهی میشد، با آشنایی بیشتر بشر با فلزات و پیشرفت امکانات پالایش و ذوب فلز، کم کم رنگ و بوی دیگری گرفتند. با بررسی نقاشیها و هنر مجسمهسازی در این دوران میتوانیم ببینیم که تاجهای گیاهی رفته رفته جای خود را به تاجهای فلزی دادند. تعداد محدودی از این دست تاج ها، از آن دوران برای ما باقی مانده است. البته این باعث نمیشود تا نقش پراهمیت این تاج های گیاهی را فراموش کنیم. مصریان باستان از نمادهای مختلف با جواهرات متنوع استفاده میکردند. نمادگرایی آنها در تاج ها چه از لحاظ سیاسی و چه از لحاظ فرهنگی و مذهبی بسیار زیاد بود. تاج های مصر باستان بسیار متنوع و در رنگ، شکل و طراحی است. بسیاری از آثار باستانی تمدن مصر را میتوان با تفسیر تاج های منقش را شناسایی کرد که مربوط به چه دورانی است؛ زیرا در دوران متفاوت تاج های متفاوتی مورد استقبال مصریان قرار میگرفت.
اصطلاح (diadem) به معنی نیم تاج یا سربند پادشاهی ریشهای یونانی دارد. نیمتاج های اولیه تقریبا به همان شکل تاج های گیاهی با پایهی سنگی و روکشی از طلا بودند. این تاج ها بیشتر برای تزیین زیارتگاهها و معابد استفاده میشد؛ که شکل گیاه آن سمبلی از یک خدا بود. مانند شکل برگ نماد آپولو و گندم نماد دیمیتر، الههی سعادت بود. شاخههای زیتون نماد آتنا و بلوط نماد زئوس بود. اصطلاح تیارا که برای تاج های غیر سلطنتی استفاده میشود، ریشهای پارسی دارد. تیارا سربندی بود که الماسی بر روی آن قرار داشت و پادشاهان ایرانی آن را به پیشانی خود میبستند.
رومیان با تقلید همیشگی از یونانیان شروع به طراحی تاج کردند اما در ساخت و طراحی آن چندان مهارت نداشتند. رومیان در نهایت تاج ها را با سنگهای قیمتی و الماس تزیین کردند اما رفته رفته تاج در روم به عنوان نمادی از اقتدار امپراطوری تثبیت شد. زنان دربار در تصاویر و مجسمههای باقیمانده از آن دوران با تاج، روبان و هاله دیده میشوند. سقوط امپراطوری روم و ظهور مسیحیت منجر به از بین رفتن سنت استفاده از تاج در میان رومیان شد. تاج ها همچنان در تصویرها و نقاشیهای این دوران دیده میشود ولی عملاً کسی دیگر تاج بر سر نمیگذاشت.
قرون وسطی
جامعهی قرون وسطی با استفادهی گسترده از تاجها، صنعت این نوع از جواهرات را رونق بخشید. انواع تاج ها و حلقهها بخشی از جهیزیهی عروس بود و لباس عروس نیز شامل این حلقهها و تاج ها میشد.
هنر در این دوره ارزش کمی داشت و از آنجا که هیچ حس حراستی از فرهنگ تاریخی در این دوره وجود نداشت بخش زیادی از هنر سکولار قرون وسطایی از بین رفته است و ما را با هنر مذهبی در این دوره تنها گذاشته است، که لزوماً فرهنگ پوشش جامعهی آن دوران را به تصویر نمیکشد.
یکی از معدود آثار باقیمانده از آن دوران تاج فلزی لومباری (Lombardy) است که به سمبل ایتالیای قرون وسطی مبدل شده است. در قسمت داخلی این تاج نوار باریک فلزی قرار دارد که گفته شده از یکی از چنگکهایی است که عیسی مسیح به وسیله ی آن به صلیب کشیده شد!.
قرن هجدهم
در اواخر قرن هجدهم میلادی استفاده از تاج بار دیگر رواج یافت، ولی تاکید بر استفاده از طلا و الهام از طبیعت برای ساخت آن جای خود را به استفاده از سنگهای قیمتی و الماس داد. نقش و نگارهای کلاسیک و نقش قلب در این دوره محبوبیت داشت اما این بار منقش نمودن آنها بر سنگهای قیمتی و الماسها، نمود پیدا کردند. تاج تیارا مهمترین نماد ثروت و قدرت برای زنان انگلیسی بود که محبوبیت آن امروزه نیز ادامه پیدا کرده است.
قرن نوزدهم
ناپلئون با تقلید از امپراطوری روم طوفانی در احیای نئوکلاسیک به پا کرد. او همسر خود را به عنوان ملکه با یک تاج تیارا به عنوان سمبل حاکمیت تاجگذاری کرد. طراحی این تاج یه طرح نئوکلاسیک پوشیده شده از الماس بود. بناپارت حکومت خود را با طرحهایی از روم باستان و طرحهای کلاسیک یونانی به آنان پیوند میداد. یکی از این تاج های ساخته شده برای جوزفین (ملکه ی فرانسه در سالهای 1804 تا 1809) از 86 قطعه جواهر سلطنتی ساخته شده است.
همسر دوم ناپلئون بناپارت، ماری لوئیز حتی بیشتر از جوزفین از جواهرات استفاده کرد. او همیشه از یک تاج زینتی استفاده میکرد. از زنانی که به دربار دعوت میشدند نیز انتظار میرفت که خود را آراسته کنند. تاج بهترین گزینه برای نمایش ثروت شخص به حساب میآمد. زمانی که خانوادهی بوربون به قدرت بازگشتند، سنت استفاده از تاج تیارا ادامه پیدا کرد.
پس از آنکه انگلیسیها ناپلئون را در واترلو شکست دادند، مجموعهی جواهرات زنان انگلیسی شامل یک تاج میشد. در حالی که همچنان طرحهای کلاسیک طرفدار داشت، طرحهای طبیعت گرایانهی قرن هجدهم بار دیگر رواج یافت. طرحهایی شامل گل، دسته گل و قوسی از غنچهها. به مرور استفاده از طرحهای گیاهان کمرنگتر شد. در کنار آن استفاده از سنگهای قیمتی بر روی آن رواج یافت تا به زیبایی آن بیفزایند و همچنین رنگهای مختلف سنگها امکان ست کردن آن با لباسهای مختلف را ساده تر میکرد. به مرور عروسهای انگلیسی شروع به پوشیدن یک تاج به عنوان نشانهای از اعتبار خود کردند.
ملکه ویکتوریا به استفادهی زیاد از جواهرات و تاج های سلطتنتی مشهور بود. انگلیسیها به این موضوع افتخار میکردند که ملکهی آنها چنین مجموعهی عظیم و گرانبها و زیبایی از جواهرات دارد. او به عنوان یک ملکهی جوان همواره از تاج و نیم تاج استفاده میکرد، که به هویت اشرافی و سلطنتی وی کمک بسیاری کرد. هنگامی که او ازدواج کرد جواهرات وی مورد توجه بسیار، شوهرش قرار گرفت. او تاج ها و جواهرات پرشکوهی را برای ملکهاش ساخت. او نماد برجسته ای از ثروت و شکوه، برای تمام زنانی بود که به دربار رفت و آمد داشتند. زنان انگلیسی در تمام مراسمها و رویدادهای اجتماعی در داخل و خارج از کشور تاج به سر میگذاشتند.
به دنبال مرگ شاهزاده آلبرت، ملکه ویکتوریا وارد یک دورهی طولانی عزاداری شد که تاثیر گستردهای بر جواهرات مورد استفادهی وی نیز گذاشت. فولاد و استیل برش خورده، مینای سیاه و سایر فلزات کم ارزش، از جمله موادی بودند که برای ساخت زیورآلات عزاداری استفاده می،شدند. رنگ سیاه در زیورآلات زنان ثروتمند در این دوره بسیار مهم قلمداد میشد.
در فرانسه انقلاب باعث شده بود نمایش غنی جواهرات پایان یابد. اما با آمدن ناپلئون سوم و ازدواج او در سال 1853 عظمت دربار فرانسه دوباره احیا شد. ملکه جواهرات و تاج های سلطنتی بازسازی شده را استفاده کرد و فرانسه را برای استفادهی مجدد از تاج و منظرههای باشکوه زیورآلات رهبری کرد. در سال 1870 زمانی که جمهوری سوم فرانسه تاسیس شد استفاده از تاج بار دیگر در مراسمهای خصوصی محدود گشت. استفاده از کلاه و شانه در محافل عمومی رونق گرفت.
در تمام اروپا سفارش جواهرات برای اشراف زادگان رواج داشت و تاج کاملاً در جایگاه ویژهای قرار داشت. کشف الماس در آفریقا باعث افزایش تقاضا برای جواهرات به خصوص برای استفاده از الماس بر روی تاج شد.
اگر مطالعه مطلب ” تاج ها و تیارا ها ؛ جواهرات پرطرفدار در تمام تاریخ ” برای شما مفید بود، مطالب زیر را نیز مطالعه بفرمائید: